منش اکبری‌ها…

0
67

علیرضا ریحانی- در یک ظهر گرم خرداد ماه در فضای کرونازده این روزها، شماری از مراجعان در بخش نام‌نویسی واقع در طبقه دوم ساختمان شعبه دو تامین اجتماعی کرج، منتظر خوانده شدن شماره نوبت خود هستند.

بعضی‌ها روی صندلی نشسته‌اند و برخی دیگر شاید از ترس کرونا ترجیح داده‌اند که ایستاده، منتظر بمانند. جدا از کارمندان این بخش که همگی ماسک بر صورت و دستکش در دست دارند، اکثر مراجعه‌کنندگان بدون ماسک هستند، هرچند بعضی از آن‌ها برای نفس کشیدن در هوای تازه به پنجره باز رو به خیابان این اتاق پناه برده‌اند.

هفت تا هشت باجه در این بخش فعال است که گاهی پاسخگویی در برخی از این باجه‌ها به درازا می‌کشد و گاه شماره بعضی از این باجه‌ها تغییر نمی‌کند و گاه کسی در آن‌ها برای پاسخگویی حضور ندارد. از این رو گاه نیز پچ‌پچ و نجوای کنایه‌آمیز از طرف مراجعه‌کنندگان به گوش می‌رسد که “ای بابا این دیگه چه وضعیه؟”، “چه‌قدر باید منتظر بمانیم؟” و …

هنوز دقایق زیادی به پایان ساعت کار اداری باقی مانده، اما به‌خاطر شلوغی مراجعه‌کنندگان، دستگاه نوبت‌دهی برای امروز تعطیل می‌شود و چون برخی‌ها آخر وقت مراجعه کرده‌اند، باید فردا دوباره مراجعه کنند.

بیش از یک‌ونیم ساعت بود که به عنوان ارباب‌رجوع منتظر انجام کارم بودم و بالطبع شاهد این اتفاق‌ها. البته باید بگویم رئیس یا سرپرست بخش نام‌نویسی شعبه دو تامین اجتماعی کرج آقایی به نام تقی‌منش است که هر چه‌قدر از صبوری، رسیدگی دلسوزانه به کار مراجعان و خوش برخوردی او بگویم، باز هم کم گفته‌ام.

در طول نزدیک به دو ساعت انتظار، رفتار و برخورد یکی از کارکنان که متصدی رسیدگی و پاسخگویی به مراجعان بود، از همان ابتدا توجه مرا به خود جلب کرد. او وقتی نوبت به یکی از مراجعان رسید، چنان با مهر و حرمت برخورد کرد و حتی در پایان کارش بازهم او همان رفتار و حالت برخاستن از جایش را برای احترام به او انجام داد که گمان کردم، این ارباب رجوع یکی از نزدیکان و خویشاوندان وی است!

این درحالی بود که بعد از دقت نظر بیشتر، خیلی زود متوجه شدم که این کارمند شریف و خوش‌رفتار، با همه مراجعه کنندگان چنین مهربانانه و محترمانه برخورد می‌کند.

جالب‌تر وقتی بود که شماره نوبت من خوانده شد و دست بر قضا باید به همان باجه‌ای که او یعنی خانم اکبری؛ همان کارمند متین و وظیفه‌شناس متصدی آن بود، مراجعه می‌کردم و این بار او نهایت احترام را برای من قائل شد، البته چون کار مربوط به دفترچه بیمه من به چند روز زمان نیاز داشت، رفع آن در همان روز میسر نشد.

بنابراین، بعد از سپاسگزاری وقتی پرسیدم کی و چه موقع برای اطمینان از رفع مشکل می‎توانم مراجعه کنم. او با نوشتن یک شماره تلفن از شعبه دو تامین اجتماعی کرج گفت، اصلا نیازی به مراجعه نیست و چند روز بعد هم که تماس گرفتم، پاسخ شنیدم که اشکال دفترچه به‌طور اساسی برطرف شده است.

اکنون به نقطه اوج این ماجرا رسیده‌ایم، یعنی روش و منش خانم اکبری به عنوان یک الگو و نمونه‌ای برجسته از رفتار صحیح با مردم؛ همان شعار تکریم ارباب رجوع و اینکه همه مسئولان و مدیران از بالاترین تا پایین‌ترین رده خود را خادم ملت و خدمت‌گزار مردم می‌دانند و عجبا که اغلب این شعارها در حد حرف و سخن یا حتی دستورالعمل اداری روی کاغذ باقی می‌ماند و به‌ندرت جنبه عینی و عملی پیدا می‌کند.

تردیدی ندارم که چنین اتفاق‌هایی کم‌و‌بیش برای عموم مردم در مراجعه به ادارات، بانک‌ها و دیگر سازمان‌ها و نهادها رخ داده است و همه برای یک بار هم که شده با نوع برخورد مدیران یا کارمندان خوش‌رو و ترش‌رو مواجه شده‌اند، اما چه‌قدر زیبا و دلپذیرتر بود اگر خصلت و منش اکبری‌ها سرمشق دیگران قرار می‌گرفت.

گردش روزگار، ایام و دوران پررنج و مضیقه‌ای را بر تک‌تک ما تحمیل کرده است و می‌دانیم بی‌تقصیرترین و بی‌گناه‌ترین کسان در بروز چنین وضعیت اسفباری، مردم هستند، پس چه به عنوان ارباب رجوع و به‌خصوص چه به عنوان متصدی و کارمند خوب است به یکدیگر سخت نگیریم، اتفاقا در دورانی که مروت و مردم داری به کیمیایی نایاب تبدیل شده، اکبری زیستن، اکبری خدمت کردن، اکبری کار کردن، کار نیست! کارستانی است شاهکار.

حال چه بسا از صداقت، محبت و انسانیت خانم اکبری به عنوان یک انسان مسئولیت‌پذیر و وظیفه‌شناس و الگویی شاخص در خدمت‌گزاری به مردم بسیار می‌توان نوشت و تاکید کرد که اکبری‌ها در این وانفسای زندگی غنیمتی بی‌همتا تلقی می‌شوند، لذا همان‌گونه که خانم اکبری اجر و پاداش خود را به لطف و کرم همان بی‌همتای هستی‌بخش منوط کرده است، ما نیز با استغاثه و دعای خیر، خوشبختی، تندرستی، تکثیر و تکثر هرچه بیشتر اکبری‌ها در جامعه به شدت نیازمند امروز خود را از او طلب می‌کنیم.

و کلام پایانی، اکبری‌ها، سخن از یک فرد و یک شخص نیست، بلکه فرهنگ شرافت، انسانیت، فضیلت و بزرگواری در خدمت و خدمت‌رسانی به مردم است، فرهنگ وظیفه‌شناسی و پذیرش مسئولیت که تمام جوامع بشری به آن نیاز دارند، مسلک و سلوکی برای حفظ و تقویت روحیه انسانی و امید به آینده بهتر که نبود آن می‌تواند یکی از نشانه‌های اضمحلال جامعه باشد.