کرونا، هم فقیر می‌شناسد هم غنی

0
312

امیر قاسمی– ویروس کرونا مدتی است که جهان را فرا گرفته و کشورهای زیادی با آن دست به گریبان هستند. ویروسی که از آغازین لحظاتِ پدیدار شدن، معماهای بسیاری را همراه خود داشته است. ویروسی با قدرت شیوع عجیب و با علائم مختلف و متفاوت یا گاه بدون علائم مشخص.

هرچند گمانه‌زنی‌های بسیاری راجع به منشأ ویروس بیان شده به‌نظر می‌رسد ریشه‌های پدید آمدنِ این ویروس به‌طور دقیق مشخص نیست و درمان و داروی قطعی و حتمی‌ نیز برای این بیماری کشف نشده است. با این حال بسیار سخت است اگر بپذیریم مسائل سیاسی و اقتصادی در به‌وجودآمدنِ این ویروس و قلمروی شیوع آن بی‌تاثیر بوده و خفاش را یکه عامل ایجاد این بیماری بدانیم‌؛ این یک نکته‌ی اساسی و قابل تامل درباره‌ی کروناست.

نکته‌ی بعدی در ارتباط با این ویروس میزان فراگیری آن است. قدرت، سرعت و فراگیری بالای ابتلا به این بیماری، تفسیر عمومی خاصی از این بیماری را سبب شد که در روزهای گذشته، به‌کرات برخی از مدیرانِ کشورهای درگیر آن را تکرار کرده‌اند: “این بیماری فقیر و غنی نمی‌شناسد”.
اما آیا واقعا چنین است؟ انگار، کوید ۱۹ ویروسی است که دائما فرم خود را به‌روز می‌کند تا آنتی‌ویروس مشخصی برای آن پیدا نشود. همین موضوع سبب شده دانشمندان و پزشکان هنوز یک داروی مشخص برای درمان این بیماری پیدا نکنند و پیشگیری از ابتلا بهترین راهکار مقابله با آن باشد.

اما اقتضائات یک پیشگیری درست و برنامه‌ریزی شده چیست؟ برای پیشگیری از ابتلا، در وهله‌ی اول نیاز به عدم‌ حضور در فضاهای شهری و به‌تعبیری قرنطینه‌ی خانگی است. استفاده از دستکش، ماسک، الکل و شستن دست‌ها در اولویت بعدی است. این یک بسته‌ی جامع پیشگیرانه است که این روزها، دولت‌ها و سازمان جهانی بهداشت بر آن تاکید ویژه‌ دارند. سهم یک کارگر از این تمهیدات بهداشتی چه می‎‌تواند باشد؟ سهم یک کارگر فقط گوش دادن به این توصیه است که “۲۰ ثانیه دستان خود را با آب و صابون بشویید”.

سهم سرمایه‌داران چیست؟ سهم مسئولان چه‌طور؟ به نظر می‌رسد سرمایه‌داران و برخورداران، صاحبان اصلی کار و بدن کارگران هستند. آن‌ها مانند کارگران، نیاز به تلاش و سخت‌کوشی برای احیا و ابقای زندگی خود ندارند. از این مجوز برخوردارند که به‌راحتی یک ماه خانه بمانند، سر کار نروند و در آغوش گرم خانواده روزگار بگذرانند. در مورد مسئولان هم که وضعیت مشخص است؛ بازدید اخیرِ ولادیمیر پوتین از بیمارستا‌ن‌های روسیه با آن میزان تجهیزاتی که استفاده کرده بود، گواه بسیاری مسائل بود؛ تجهیزاتی که مخصوص دفاع در برابر بمب‌های شیمیایی است. اما وضعیت در مورد کارگران کاملا متفاوت است.

در بحرانی‌ترین روزهای کرونایی، کارگران حتی یک روز هم تعطیل نمی‌شوند. مدیران برخی‌ از شرکت‌ها و کارخانه‌ها حتی اجازه‌ی مرخصی با حقوق و یا بدون حقوق هم به کارگران نمی‌دهند. به‌تعبیر دیگر، در این روزها اگر کارگران بخواهند خود را قرنطینه کنند و سر شغل خود حاضر نشوند، ممکن است از کار بیکار شوند. روزهایی که مدارس تعطیل شده‌اند؛ دانشگاه‌ها تعطیل شده‌اند؛ و حتی مجلس شورای اسلامی هم تعطیل شده و جلسات ستاد ملی مبارزه با کرونا نیز از منزل و به‌صورت آنلاین برگزار می‌شود؛ کارگر باید راس ساعت برای کارکردن در محل کار خود حاضر شود. چرا که اراده و اختیار او در دست شخصی دیگر است؛ در اختیار سرمایه‌داری است که او را خریداری کرده و هر روز، او را برای کار روز بعد بازتولید می‌کند.

در این روزها به‌کرات برخورداران و سلبریتی‌ها و افرادی از این دست، از مردم درخواست می‌کنند تا در خانه بمانند. سوال اینجاست که کارگران و نیازمندان چگونه در خانه بمانند زمانی که مدیران و صاحبان‌ کار، اجازه‌ی مرخصی با‌ حقوق یا حتی بدون‌‌ حقوق را به آن‌ها نمی‌دهند؟ چگونه در خانه بمانند زمانی که اجاره‌ی منزل در شرایط عادی هم، بخش عمده‌ای از حقوق ماهیانه‌ی آن‌ها را به خود اختصاص می‌دهد؛ بدون کار و درآمد، این پول از کدام منبع تهیه شود؟ دولت مثل همیشه از قوانین بازار و رابطه‌ی میان سرمایه‌دار و کارگر حمایت می‌کند و هیچ تمهید خاصی نمی‌اندیشد یا به تعبیر درست‌تر، نمی‌خواهد که بیاندیشد. آیا کارگر دوست ندارد در خانه قرنطینه شود؟ حتی اگر همه و همه هم قرنطینه شوند و شرایط برای درخانه‌ماندن کارگران نیز فراهم شود، قرنطینه‌ی سرمایه‌داران و برخورداران با قرنطینه کارگران و ضعفا یکسان است؟

هرجور که بخوانید شرایط نابرابر است. نابرابری، محصول درون‌ماندگار نظام سرمایه‌داری است؛ شرایط، نابرابر است حتی در شانس ابتلا به بیماری کرونا که آن‌هم متاثر از جایگاه ما در نظام سرمایه‌داری است؛ شرایط، نابرابر است حتی در کیفیت زندگی دوران قرنطینه‌ی خانگی نشات‌گرفته از ویروس کرونا؛ و این، درون‌ماندگار نظام سرمایه‎‌داری است.


این متن تقدیم به:
همه عزیزانی که بیماری کرونا، جان‌شان را گرفت. از کارگر، کارمند، دانشجو، استاد، فقیر و غنی تا پرستاران و پزشکانی که در این دوران، سختی‌های بسیاری را متحمل شده‌اند؛ و البته استاد فریبرز رئیس‌دانای بزرگ.

دانشجوی کارشناسی ارشد برنامه‌ریزی منطقه‌ای
amir.ghasemi.agh@gmail.com