مدرسه سّیار “کیانا” برای کودکانِ اسلام‌آباد

0
233

نسترن کیوان‌پور- اسمش نظیر است و می‌گوید چند سالی است از افغانستان به ایران مهاجرت کرده‌اند. هفت سالش است و نوشتن نمی‌داند. پدرش قرار است بیاوردش جلوی دفتر تسهیلگری اسلام‌آباد و تحویل کارشناس اجتماعی بدهد و بعد از کلاس بیاید دنبالش. برادر کوچکش؛ علی مدام گریه می‌کند و می‌گوید که دلش مدرسه می‌خواهد‍! آخرش با یک شکلات در حالی که هنوز چشمانش پر از اشک است، راضی می‌شود با پدرش برود خانه و تحصیل را موکول کند به هفت سالگی‌اش!

با نظیر می‌رویم سمتِ مینی‌بوسِ مدرسه. مینی‌بوسی که خودش البته یک مدرسه سّیار است. گروه فرهنگی-اجتماعی کیانا حدود دو سال است که در مناطق مختلف کرج با همین مینی‌بوس سیّار به کودکان کار یا کودکان بازمانده از تحصیل آموزش می‌دهد.

طی رایزنی با دفتر خدمات توسعه و بهسازی محله اسلام آباد بنا شده که در این محله هم مستقر شود. یکشنبه‌ها ساعت ۱۱ مدرسه شروع می‌شود و حدود ۱۵ دختر و پسرِ کوچک و مشتاق تحصیل که توسط دفتر شناسایی شده‌اند، می‌آیند مدرسه.

سارا خیشه؛ کارشناس اجتماعی دفتر می‌گوید که در این مدرسه سیّار، کودکان آموزش‌های ابتدایی را می‌گذرانند تا برای سال تحصیلی آتی و ورود به شبکه رسمی آموزش و پرورش آماده شوند.

مینی‌بوس و تمام وسایل و تجهیزات آموزشی توسط گروه کیانا تهیه شده است و خانمی که داوطلبانه به تدریس می‌پردازد از سرای محله اسلام‌آباد است که مدت‌هاست در محله فعالیت دارد.

پیش‌بینی دفتر خدمات توسعه اسلام آباد این است که با توجه به استقبالِ صورت‌گرفته در این مدت کوتاه، بعد از عید نوروز، نیاز باشد که دو روز در هفته مدرسه سیّار دایر باشد و فضای مناسب‌تری هم به آموزش اختصاص یابد که علاوه بر رعایت پروتکل‌های بهداشتی، تعداد بیشتری از کودکان تحت پوشش تحصیلی قرار بگیرند.

کلاس که تمام می‌شود کمی با بچه ها صحبت می‌کنم. نظیر و فاطمه و هدیه مسیر برگشتشان با ما یکی است. نظیر با خوشحالی جلو جلو راه می‌رود. صدایش که می‌کنم چند لحظه مکث می‌کند به او برسیم. می‌گوید درس سخت بود. می‌گویم: “خب روز اول بود!‍‍ راه می‍افتی کم‌کم”. کمی غر می‌زند  ولی خوشحال است.

هدیه و فاطمه که خواهر هستند، هم چند وقتی می‌شود که از افغانستان آمده‌اند ایران. ازشان می‌پرسم اینجا را بیشتر دوست دارید یا افغانستان؟ بی‌درنگ می‌گویند اینجا. هدیه با لحنی معصومانه اضافه می‌کند: “آخه اونجا جنگه!”