نسترن کیوانپور – در نگاه کلی، «طرح تفصیلی» یعنی انبوهی از رنگ و عدد و ضابطه. اما اگر قرار بود طرح تفصیلیِ زندگی بنویسیم، احتمالاً چیزهایی در آن پیدا میشد که هیچ دفتر مشاور شهری به رسمیت نمیشناسد، مثل صدای پرندهها در صبحهای زمستان، نیمکتهای روبهروی غروب خورشید، لبخندهای اتفاقی غریبهها، یا مکانی امن برای قدم زدن بدون ترس.
شهرهای ما گوش ندارند. با دیوارهای بلند، پنجرههای بسته و خیابانهایی که فقط برای عبور طراحی شدهاند، به ما یاد دادهاند که گفتوگو وقت تلف کردن است.
در نیویورک، سال ۲۰۲۱ قانونی تصویب شد که شاید بهظاهر کوچک بهنظر برسد، اما معنای بزرگی دارد: «قانون طراحی دوستدار پرندگان» (Bird-Friendly Building Design). این قانون به معماران و سازندگان میگوید که تا ارتفاع ۲۳ متری ساختمانها (حدود ۷۵ فوت)، باید از شیشههایی استفاده کنند که بازتاب آسمان را نمیگیرند، تا پرندهها به خیال پرواز در آسمان، به مرگ نکوبند. همان شهر بلندقامت، که زمانی نماد جدایی انسان از طبیعت بود، حالا یاد گرفته در طراحیاش کمی فروتنی داشته باشد.
پس از اجرای این قانون، فقط در مرکز همایشهای «جاویتز» (Jacob Javits Center)، برخورد پرندگان با نماهای شیشهای تا ۹۰ درصد کاهش یافته. این یعنی شهر میتواند دوباره به بخشی از اکوسیستم بدل شود، نه دشمن آن.
ایدهی چنین طرحهایی، چیزی فراتر از حفاظت از چند گونه است. اینها تمرینهاییاند برای نوعی شهرسازی جدید، شهرسازیِ مراقبت. شهری که در آن شیشه، فقط نماد شفافیت نیست؛ یادآور مسئولیت هم هست.
اما در بیشتر شهرهای ما، حتی صدای خودمان را هم گم کردهایم. هیچ نیمکتی برای حرف زدن نیست. هیچ سایهای برای اندیشیدن وجود ندارد. انگار طرحهای شهریمان برای عبور اجرا میشوند، نه برای ماندن. همهچیز یا مسیر است یا مقصد، و هیچ چیز میان این دو وجود ندارد.
شاید روز جهانی شهرسازی وقتِ بازنگری در این باشد که «طراحی» را از نو تعریف کنیم. شاید باید از خودمان بپرسیم: “آیا برنامهریزی شهری یعنی کنترل فضا، یا گفتوگو با آن؟” و “آیا وظیفهی شهرساز ساختن است یا گوش دادن؟”
طرح تفصیلیِ زندگی، بیش از هرچیز، دعوت به شنیدن است؛ به شنیدن مردمی که شهر را زندگی میکنند، نه فقط استفاده.
به شنیدن کسانی که میان شلوغی ایستگاهها، پشت چراغهای قرمز، یا در پارکهای بیسایه، هنوز دنبال جایی برای بودن میگردند.