قصه «ایثار» در «چاهدگال»

گروه محلی شیکِن – ناامیدترین آدم زندگیمان را در همین اهالی چاهدگال دیدیم: زهرا، دخترکی ۱۲ ساله. لابد میپرسید چاهدگال کجاست؟ دهستانی از توابع شهرستان فهرج. کمکی کرد؟ خوب، اگر کرمانی نباشید احتمالا دلیلی ندارد که آن را بشناسید. اصلا بگذارید طور دیگری آدرس بدهم: اگر مثلثی را در جنوب شرقی ایران تصور کنید که […]
جهان را بلوک به بلوک تغییر دهید!

بازدید مشاوران سازمان مدیریت پسماند از دفتر تسهیلگری اوقافیها نسترن کیوانپور- اسمِ شهرسازی تاکتیکی به گوشتان خورده؟ اقدماتِ کوچک، زودبازده، موقتی و کمهزینه که سرزندگی و نشاط را برای یک بلوک شهری به ارمغان میآورند. ایدهی اصلیاش هم از همان شعار معروف که همهمان بارها شنیدهایم نشأت میگیرد؛ خودت انجامش بده! (Do It Yourself). همان […]
حرفِ راست را باید از بچه شنید!

نسترن کیوانپور- “حمیدرضا” یک پسربچهی کوچک است که در محلهی اوقافیهای کرج زندگی میکند؛ شاید کوچکترین مهمانِ دفترِ تسهیلگریِ این محله. دفعهی پیش دیدمش که داشت نقاشیاش را رنگ میکرد؛ یک نقاشیِ زیبا که قرار بود به عباس زارع؛ عضو شورای شهر کرج هدیه دهد. حمیدرضا میگوید رنگِ محلهاش سبز است چون همه با هم […]
اعتماد و اُمید را جای درست خرج کنیم

اپیزود اول نسترن کیوانپور- روی چهارپایهی پلاستیکیِ زردرنگی نشسته بود جلوی مغازهاش و جوری نگاه میکرد که انگار میدانست تهِ این بازدید اتفاقِ خاصی نخواهد افتاد. مثلِ چندین بازدید دیگری که در سالهای گذشته اتفاق افتاده بود؛ مسئولان آمده بودند به این محله، وضعیتِ کوچهها و خیابانها را دیده بودند، عکاس مدام از آنها و […]
روایتِ یک روزِ کاری در دفتر “اوقافیها”

تسهیلگری را تسهیل کنید! نسترن کیوانپور- کولر دفترِ اوقافیها هنوز راه نیافتاده. هوا هم مدام گرم و گرمتر میشود و ما همانطور که پُشتِ سیستمها نشستهایم شُر شُر عرق میریزیم. درِ دفتر باز است و دریغ از حتی بادِ گرمی که کمی هوای داخل را عوض کند. چهارشنبه است و کوچهی دستغیب شلوغ. از جایی […]