اندر احوالات کلاس‌های مجازی

0
320

یادداشتی طنز از زبان یک دانشجو

متعجب معاصر-به لطف ویروس فقیده‌ی سعیده‌ی مشرفه‌ی مُکرمه‌ی کووید ۱۹ ملقب به پیر چین و متلخص به زید الآنفلونزا که دروس ابتدایی خود را در آزمایشگاه پدرِ پدرجدّش که بر پدرش صلوات، گذراند و جهت تکمیل فرایند انتقال، راهی ووهان گشت، مکارم اخلاقی بالاخص در حوزه‌ی فرهنگ و علم آن‌چنان رشد و نمو نموده که بازگو کردن همه‌ی فواید آن در این مقال نگنجد و نگارنده یک نکته از این معنی گوید و همین باشد:

یک خاطره‌ی جذاب برای همه‌ی ما اخذ جزوه‌ی آخر ترم بود. حتی اگر از یک واحد ۱۰ جلسه‌ای که پنج جلسه‌ی آن تشکیل شده بود، ۵۰۰ صفحه هم نُت‌برداری کرده بودیم، امان از لحظه‌ای که یکی از هم‌کلاسی‌ها را دیده، دیده باشد و دل کند یاد. همان‌جا مفسده‌ی لازم ظهور کرده و آخر ترم جهت تکمیل فرایند فساد، خود را در قالب “می‌شه یه روز همراهم تا انتشاراتی دانشگاه بیاین و جزوه‌تون رو کپی کنم؟” بروز می‌داد و ادامه‌ی داستان که به حمدالله این مهم با توجه به این‌که استاد عزیز فایل آماده‌ی جزوه را پیشاپیش در سامانه‌های مجازی آپلود کرده‌اند رتق و فتق گردیده است.

خاطرات دیگر بیشتر مربوط به پسرهای امیدِ آینده‌ی مملکت است که به عشق زمان استراحت بین کلاس پا به نهاد مقدس دانشگاه نهادند و از این گونه به وفور جلوی درب دانشکده خواهید یافت(البته قبل از کرونا)!

هرچه زمان استراحت بیشتر بود این دوستان به سلامتی خود بیشتر آسیب می‌زدند که خدا را شکر آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست، این قافله از دانشجویان را در کنار پدر و مادر در خانه نشانده و به شدت مراقب و مواظب صحت ریوی آن‌هاست.

اما نکته‌ی جالب دیگر که اشاره کردن به آن خالی از لطف نیست منزل‌های دانشجویی می‌باشد؛ محافلی که عمدتا در زمان کسب علم باعث کسب فیض نیز می‌گشتند.  نگارنده شخصا خاطرات پر محتوایی از شب زنده‌داری و عبادت و مطالعه بین‌الطلوعین منازل دانشجویی دارد و به غایت دلتنگ و سرخورده گشته اما جای سوال دارد که این چه کمکی به رشد مکارم اخلاقی دانشجویان می‌کند؟

پاسخ این است که وقتی نعمتی از جماعتی گرفته شود همانا قدر نعمت بیش از پیش دانند و شکرگذار خواهند بود و در حال حاضر این فضیلت “شکرگزاری” را در نبود نعمت منازل دانشجویی بیشتر حس می‌کنیم!

در پایان جا دارد تشکر کنم از همه‌ی اساتیدی که در پاسخ به این سوال که “استاد ۹ رو ۱۰ می‌دین؟” پاسخ “نه” می‌دادند و با تبختر و تکبر پس از پاسخ، سینه را ستبر کرده و احساس “زورو” بودن داشتند و کسانی که عقده‌ی شخصی‌شان را از دانشجو با نمره تخیله می‌کردند.

 متاسفانه این عزیزان دیگر نه دانشجویی می‌بینند، نه پرتاب کاغذ از لوله خودکاری و نه خیلی محسنات دیگر. والسلام.