وقتی این سه نفر کرج را به هم می‌ریزند

0
1216

رونمایی از ادمین‌های “کرج‌اینستا” و “کرج سربلند”!

نسترن کیوان‌پور– آن‌قدر مودب و کم‌حرف نشسته‌اند و صدا ازشان در نمی‌آید که عمرا یک درصد فکر کنید که این سه نفر ادمینِ پرطرفداران‌ترین صفحات فضای مجازی کرج در اینستاگرام و تلگرام هستند! همان افرادی که با هر پُستشان کلی سر و صدا به پا می‌کنند و بعضی اوقات هم همین داستان‌ها برایشان دردسرساز شده. کافی‌ست کامنت‌های زیرِ پست‌هایشان یا پیام‌های مردمی که به آن‌ها ارسال می‌شود بخوانید تا دستتان بیاید که مشکلات کرج دقیقا از چه جنسی هستند.

این سه نفر را شاید هرگز ندیده باشید. نه اهل پُست کردنِ عکس‌های شخصی‌شان هستند و نه اسم و فامیلشان را زیرِ هر پُست توی چشمِ مخاطب می‌کنند. با “کرج‌اینستا” زمان آغاز فعالیت شورای پنجم آشنا شدم؛ رفتارِ حرفه‌ای‌شان را دوست داشتم. بی‌آنکه حضوری ملاقاتی داشته باشیم، ارتباط خوبی در فضای مجازی شکل گرفته بود. “کرج سربلند” را هم از چند سال پیش و دوره‌ی انتخابات مجلس شورای اسلامی می‌شناختم وقتی بسیاری از کاندیداها دنبالش بودند برای آگهی چون می‌گفتند ممبرهایش واقعی است. هم کرج‌اینستا و هم کرج سربلند، هر خبر یا گزارشی را که از من نقل می‌کردند امکان نداشت منبع را ذکر نکنند؛ یک ویژگیِ تحسین‌برانگیز که کم‌تر در شهرمان مشاهده می‌کنیم وقتی ساده‌ترین کار برایمان حذف نام نویسنده و نوشتنِ نام خودمان است؛  پلیس که نداریم برای این کار.

کانال کرج سربلند را در تلگرام و کرج‌اینستا را در اینستاگرام مدت‌هاست دنبال می‌کنم و به جرأت می‌توانم بگویم از بسیاری از خبرنگاران و روزنامه‌نگاران در انعکاسِ صحیح و بی‌غرضِ اخبار و استانداردهای نوشتن، حرفه‌ای‌تر عمل می‌کنند.

بهزاد قندهاری” و “محمدرضا عباسی“، ادمین‌های کرج‌اینستا هستند. هر دو ساکن کرج هستند و با اینکه در همه‌ی نشست‌ها و همایش‌ها(که البته کم شرکت می‌کنند) با هم دیده می‌شوند، پیش از خلقِ کرج‌اینستا و دورانی که با هم در یک دانشگاه درس  می‌خواندند، سایه‌ی هم را با تیر می‌زدند. “آرمین شاهسون” اما کمی شر و شورتر است و آشنایی‌اش با بهزاد و محمدرضا مربوط به سال‌ها پیش است.

قصدمان این نبود که یک گفت‌وگوی خشک و رسمی داشته باشیم. بعد از هماهنگی با سه ادمینی که سرشان به شدت شلوغ است، سرانجام محل اولین ملاقات برای گفت‌وگو مشخص شد؛ کافه‌ای در مهرشهر که از کیفیتِ منو صحبت نکنیم بهتر است.  همین گفت‌وگوها هم پرچالش بود البته، مثلِ صفحاتشان!

در قرار اول سنگ کلیه‌ی ادمین کرج سربلند عود کرد و نیامد. در قرار دوم که در کافه‌ای دیگر در جهانشهر بود، میز بغلی تولد داشت و خُب صدا به صدا نمی‌رسید و بدترین مکانِ ممکن برای یک گفت‌وگو بود. تازه بعد از اینکه با همان سختی و مشقت گپ زدیم، متوجه شدیم وقتِ سروِ شام گذشته! دوستان هم که همه تمایل به خوردن شام داشتند! رفتیم رستورانی دیگر که فقط در ورود و خروج به زدنِ ماسک و رعایتِ پروتکل بهداشتی معتقد بود. به محض نشستن روی صندلی می‌توانستید ماسکتان را دربیاورید. خُب این بنده‌های خدا هم نمی‌دانستند سه تا ادمینِ جنجالی واردِ رستوران شده‌اند که همین را می‌توانند به پُستی تبدیل کنند که باعثِ پلمبِ رستوران شود!  البته رستوران را پلمب نکردیم چون بسیاری از کافه‌ها و رستوران‌ها همین کار را انجام می‌دهند و به نظر رسیدگی به این اوضاع برای مقابله با کرونا ریشه‌ای‌تر است که البته جایش این مطلب نیست.

در نهایت این گپ و گفت انجام شد و برای اینکه می‌دانم نه تنها شما بلکه خودِ ادمین‌های این دو صفحه هم حوصله‌ی خواندنِ متنِ یکنواختِ پشتِ سر هم ندارند، مطلب را به همان صورتِ سوال و جوابی برایتان می‌نویسم. امان از دستِ شما که تحملِ خواندن ندارید دیگر!

هزارویک شهر: صفحه‌ی کرج‌اینستا را کِی راه‌اندازی کردید؟

بهزاد: یک صفحه‌ی معروف بود در اینستاگرام به نام mustseeiran که مکان‌های دیدنی و جاذبه‌های گردشگری کشور را به مردم معرفی می‌کرد. خیلی از این کار خوشمان آمد و با خودمان گفتیم که این صفحه را بیاوریم در مقیاس کوچک‌تر و استان البرز و شهر کرج. آن اوایل هم دقیقا صفحه‌ی ما مربوط به گردشگری و طبیعت و خیابان‌ها بود اما به مرور رویه تغییر کرد.

محمدرضا: راه‌اندازی تقریبا به شش سال پیش برمی‌گردد.  آن زمان هم صفحات  زیادی در اینستاگرام مربوط به کرج وجود نداشت و شاید ما سومین صفحه بودیم.

هزار و یک شهر: اول بگویید ببینم چرا سایه‌ی هم را با تیر می‌زدید؟

محمدرضا: بهزاد، دوست مشترک من و دوستم بودم که زمان دانشگاه با هم خانه‌ی مشترک داشتند. دلیل خاصی نداشت. حس خوبی از هم نگرفته بودیم. به قدری از هم بدمان می‌آمد که هر وقت می‌دانستم خانه است اصلا نمی‌رفتم. اما کم‌کم از سال ۹۰ ارتباطمان شکل گرفت.

بهزاد: الان با هم خوب هستیم؛ تقریبا روزی ۱۵، ۱۶ ساعت به صورت تلفنی، یا در واتزاپ و تلگرام با هم در ارتباط هستیم و کلی برای هر پست وقت می‌گذاریم و بحث می‌کنیم.


هزار و یک شهر: خب چه شد که صفحه‌ی کرج سربلند را راه‌اندازی کردی؟ انگار یک شروع چالشی داشتی!

آرمین: صفحه‌ی کرج سربلند سر یک لج و لجبازی با شهرداری کرج شروع به کار کرد. این نام، برند ثبت‌شده‌ی شهرداری کرج بود که بسیار هم روی آن مانور داده بود و حتی آهنگی هم برایش خوانده بودند. تگِ این کانال هم توی سایت شهرداری بود هفت سال پیش. من اما کانال را از پنج سال پیش راه‌اندازی کردم. ماه‌های اول برای لجبازی با شهرداری هم اخبار رسمیِ این نهاد را کار می‌کردم و هم خبرهای مردمی. کم‌کم توجه‌ها جلب شد که این کانال اصلا متعلق به شهرداری نیست. گفتند که شکایت می‌کنیم اما نتوانستند و من فعالیتم را با همین برند ادامه دادم. کرج را دوست دارم و از این جنس کار خوشم آمد.

هزار و یک شهر: یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های کرج‌اینستا این است که به هیچ وجه پست‌های تبلیغاتی از کاندیداهای شورای اسلامی شهر یا مجلس شورای اسلامی منتشر نمی‌کند؛ هرچند می‌توانید به راحتی در این دوران مثلِ بسیاری دیگر از خبرنگاران یا ادمین‌ها کلی پول به جیب بزنید! دلیلش چیست؟ از پول بدتان می‌آید یا مرفه بی‌درد هستید؟!

بهزاد: اولین قرار ما این بود که به هیچ‌وجه تبلیغات کار نکنیم. چه مسئولان چه مردم. تا زمانی که فالوئرها ۱۲ هزار تا هم شدند پایبند بودیم. اما بعدش به دلیل افزایش تقاضاها مشورت کردیم و گفتیم فقط تبلیغات خصوصی را قبول می‌کنیم. اما باز هم به صورت سفت و سخت هم نظر هستیم که تبلیغات انتخاباتی یا تبلیغات مسئولان را کار نکنیم و واقعا هم این کار را نکرده‌ایم تابه‌حال. به نظرم اگر تبلیغات کسی را کار کنیم بعدا نمی‌توانیم عملکردش را نقد کنیم.

محمدرضا: راستش مرفه بی‌درد نیستیم ولی دغدغه‌ی اقتصادی هم ندارم. بهزاد مربی بسکتبال است و من هم شغل آزاد دارم و این صفحه فقط دغدغه‌های اجتماعی ماست. حتی همین تبلیغات خصوصی را هم با برنامه و فقط یکی در روز پست می‌کنیم که مخاطبان ما که مردم هستند اذیت نشوند. سعی می‌کنیم حرف حق را بزنیم؛ هرجا مسئولی خوب عمل کرد می‌گوییم هرجا بد عمل کرد انتقاد می‌کنیم.

هزار و یک شهر: کرج سربلند اما در بحث‌های تبلیغاتی کاندیداها فعالیت می‌کند. تو پس از پول بدت نمی‌آید انگار!

آرمین: خب کار من با بچه‌ها فرق دارد. من ایده‌پردازی‌های انتخاباتی هم دارم و در این حوزه هم فعالیت زیادی کرده‌ام. مشکلی بابت انجام تبلیغات انتخاباتی ندارم و بله قاعدتا از پول بدم نمی‌آید. البته درآمدم هم کلا از همین راه است.

هزار و یک شهر: این همه فالوئرتان واقعی است؟ تابه‌حال فالوئرهای فیک خریده‌اید؟

آرمین: یک بار یکی از ادمین‌هایم فالوئر فیک گرفت که راضی نبودم و دیلیتشان کردم. به نظرم فالوئر فیک جواب نمی‌دهد مخصوصا در اینستاگرام. من در تلگرام فعال‌ترم و معتقدم همه‌ی شبکه‌های اجتماعی الگوریتم‌ها و بحث‌های فنیِ خاص خودشان را دارند. اما فالوئر فیک به مرور زمان کارتان را با مشکل مواجه خواهد کرد.

محمدرضا: هرگز. به نظرم این کار اشتباه محض است. هزار تا فالوئر واقعی از ۱۰۰ هزار فیک بهتر است. بهتر است جای این کارها ذائقه‌ی مخاطب را فهمید تا طبق سلیقه و خواسته‌ی مخاطب، تولید محتوا کرد. البته بعضی وقت‌ها هم یک عده شیطنت کرده‌اند و برای کرج‌اینستا فالوئر فیک خریده‌اند که اذیتمان کنند اما شده دانه دانه همه را دیلیت کرده‌ایم یا حتی صفحه را بسته‌ایم بلافاصله.

بهزاد: اینستاگرام یک بحث فنی دارد که می‌گوید هرچیز غیر طبیعی قابل قبول نیست و به مرور حذفش می‌کند. فالوئر فیک خریدن، لایک فیک خریدن، کمپین گذاشتن که باعث می‌شود همه با نام‌های کاربری فیک در قرعه‌کشی‌ها شرکت کنند، این‌ها همه معادلات صفحه‌تان را به هم می‌زند و سبب می‌شود دیرتر شناخته شوید. مهم‌ترین کار این است که صبور باشید و تعامل خوبی با مخاطب داشته باشید.

هزار و یک شهر: چه زمان‌هایی صفحه‌تان بازدید بسیار بالایی داشته؟

محمدرضا: متاسفانه زمان زلزله، یا شروع کرونا صفحه از بازدید و جذب فالوئرهای جدید واقعا می‌ترکد!

آرمین: بله در تلگرام هم همین. سر زلزله‌ها بازدیدها بسیار رفت بالا. به حدی که یک خبر کار کردم و سه طبقه آمدم پایین و سه هزار تا فالوئرم زیادتر شد. البته طبیعی‌ست که در این طور مواقع وقتی می‌خواهید از حال و روز یک شهر دیگر اطلاع بگیرید، صفحات مربوط به آن شهر را فالو یا جوین کنید. مخصوصا تلگرام که بیشتر حالتِ خبر فوری دارد و جذبِ مخاطبش بسیار راحت‌تر است.

هزار و یک شهر: به طور میانگین در روز چند تا دایرکت جواب می‌دهید؟ حوصله می‌کنید واقعا؟

آرمین: بستگی دارد. مثلا در زمان‌های وقوع زلزله، سیل و تعطیلی مدارس بیش از  10 هزار تا پیام دارم که البته سعی می‌کنم جواب بدهم که اگر امکان‌پذیر نباشد یک متن یا ویس آماده می‌کنم و برای همه می‌فرستم. اما در روزهای عادی شاید تا ۲۰۰ پیام. به نظرم کلید موفقیت این است که با مردم تعامل داشته باشیم.

بهزاد: روزی ۲۰۰ ت ۳۰۰ تا.

هزار و یک شهر: عمده پیام‌های مردم مربوط به چیست؟ از کدام نهاد شکایت و گلایه‌ی بیشتری دارند؟

بهزاد: ۹۰ درصد پیام‌ها گلایه است. شاید حدود ۵ درصد از خیابان‌ها و وضعیت آسفالت عکس می‌فرستند و حدود ۵ درصد هم برای تبلیغات پیام می‌دهند.

محمدرضا: نکته‌ی جالب این است که همه از شهرداری گلایه دارند. از وظایف سایر ادارات و نهادهای استان بی‌اطلاع هستند. در صورتی که گاهی اوقات مشکل از شهرداری نیست. 

هزار و یک شهر: تا به حال شکایت مردمی یا دولتی داشتید؟

محمدرضا: شکایت دولتی نداشتیم چون همیشه منبع خبر را ذکر می‌کنیم و بعد روی آن تولید محتوا انجام می‌دهیم. البته یک دلیل  دیگرش این است که اینستاگرام مجوز رسمی ندارد و باید حواسمان به نحوه‌ی انتشار اخبار باشد. اما تا دلتان بخواهد بحث و جدل داریم. مثلا یک بار یک خبر جنجالی از یک مدیر را با منبع ذکر کردیم و سایتِ اصلی سه بار خبرش را ادیت کرد! 

بهزاد: البته سه چهار مورد تا شکایت مردمی پیش رفتیم. یک موردش مربوط به پاکبانی بود که جلوی یک مغازه عکس گرفته بود. صاحب مغازه چند بار تماس گرفت که عکس را برداریم وگرنه شکایت می‌کند. مورد خاصی برای شکایت نبود تا خود پاکبان را پیدا کرد و زنگ زد و گوشی را داد دستِ او. گفتیم چون خود پاکبان خواسته عکس را دیلیت می‌کنیم.  همین چند وقت پیش هم یک پست راجع به قهوه‌خانه‌ها گذاشتیم و اینکه پروتکل بهداشتی را رعایت نمی‌کنند. پیام‌های بسیار بسیار زیادی داشتیم که تنها راه ارتزاقشان همین است. این پست کلی برایمان داستان درست کرد. درکشان می‌کنیم اما خب نمی‌شود با جان مردم هم بازی کرد که.

آرمین: خصوصی نه ولی دولتی بسیار زیاد. به نظرم البته اگر منبع خبرهای منتشر شده مشخص باشد از نظر حقوقی بهتر است. در عین حال معتقدم که وقتی خبرنگاری برای یک خبر زحمت کشیده، ناجوانمردانه‌ است که خبرش را بدون ذکر منبع کپی کنیم! کاری که البته خیلی‌ها انجام می‌دهند.

هزار و یک شهر: جنجالی‌ترین پست‌تان چه بوده؟

بهزاد: اسفندماه بود که یک نانوایی در شهرک بنفشه، لج کرده بود و اول به پول دست می‌زد و بعد به نان. به محض اینکه پست کردیم کلی بازخورد داشتیم و بعد هم دادستانی و شهرداری وارد عمل شدند.

هزار و یک شهر: از ادمین بودن راضی هستید؟ مسئولان فرق کار شما و خبرنگاران را می‌دانند؟

آرمین: من خیلی رک بگویم که دوست ندارم خودم را خبرنگار بدانم چون صنف خوبی ندارید. به جز برخی افراد که می‌شناسم و واقعا در حوزه‌ی خبر حرفه‌ی کار می‌کنند اما بسیاری مواقع رفتار درستی از خبرنگاران ندیده‌ام. در کار ادمینی در فضای مجازی، شاید ۲۵ تا ۳۰ درصد بحث محتوا مطرح باشد، درصد بالایی به دانش فنی برنامه‌نویسی یا ربات‌نویسی در تلگرام برمی‌گردد و دانستن سلیقه و ذائقه‌ی مخاطب. به عبارتی نحوه‌ی ارائه‌ی محتوا در فضای مجازی بسیار اهمیت دارد.

بهزاد: متاسفانه تا اتفاقی بیافتد همه‌‌چیز سر فضای مجازی و ادمین‌ها خراب می‌شود. مخصوصا صدا و سیما برای هر اتفاقی، فضای مجازی را مقصر اعلام می‌کند. جالب اینجاست که موقع انتخابات یا ایجاد جریان‌های خبری، همین مسئولان یادِ ما می‌افتند. اگر معتقدید فضای مجازی بد است پس برای هر کاری سمتِ آن نیایید!

محمدرضا: ما ادعای خبرنگاری نداریم اما سعی می‌کنیم استانداردهای نوشتن را رعایت کنیم. برخی ما را پذیرفته‌اند و برخی نه. اما سعی می‌کنیم از حاشیه دور بمانیم.

هزار و یک شهر: پیام‌های عجیب هم برایتان می‌آید؟

بهزاد: تا دلتان بخواهد! مثلا پارسال یکی مدام پیام می‌داد که به نظرتان زلزله می‌آید؟! یا مدام می‌پرسند که کرونا کِی تمام می‌شود؟! ما هم می‌گوییم به خدا ما پیشگو نیستیم!

محمدرضا: راجع به مدارس هم خیلی بچه‌ها پیگیر هستند. زمان تعطیلی مدام دایرکت می‌دادند و سوال می‌پرسیدند یا می‌گفتند خواهش می‌کنیم کاری کنید مدارس تعطیل شود!

هزار و یک شهر: مردم اطلاعات عجیب و غریب هم برایتان می‌فرستند؟

محمدرضا: بله خیلی وقت‌ها شده پیام داده‌اند که در خصوص اختلاس فلان مسئول اطلاعاتی دارند اما چون سندیت ندارد منتشر نمی‌کنیم.

هزار و یک شهر: هدف اصلی‌تان در راه‌اندازی این صفحات چیست؟

محمدرضا: علاقه‌ی بسیاری برای ایجاد حس تعلق در مردم کرج نسبت به شهرشان داریم. دوست داریم جاهای دیدنی کرج را به مردم بشناسانیم و آن‌ها علاقمند به زندگی در این شهر کنیم.

بهزاد: از روز اول یک دغدغه‌ی مهم داشتیم و آن آشنا کردن مردم با گویش کرجی بود. کمی هم در این حوزه کار کردیم اما به دلیل حجم بالای کار فراموش شد. اما بنا داریم روی هویت کرج بیشتر کار کنیم.

آرمین: من دوست دارم مردم کرج شهرشان را دوست داشته باشند. کرج با فضاهای دیدنی و مکان‌های گردشگری بکر و زیبا ظرفیتِ معرفی بالایی دارد. خودم هم بسیار اهل سفر هستم و دوست دارم این موضوع را با مخاطبان به اشتراک بگذارم.

هزار و یک شهر: نظرتان را راجع به این اسامی بگویید:

علی اصغر کمالی‌زاده

آرمین: اصلا تعامل ندارد و پاسخگو نیست.

اکبر سلیم‌نژاد:

بهزاد: ریش‌سفید شورا که نقش میانجیگری دارد بین اعضا!

عزیزالله شهبازی:

محمدرضا: بسیار انتقاد ناپذیر و من فقط یادِ تمبرِ خودشان می‌افتم که خودشان رونمایی‌اش کردند!

هزار و یک شهر: بهترین محله‌ی کرج از نظرتان کدام است؟

آرمین: من کل کرج را بسیار دوست دارم اما نسبت به کلاک و حصار به خاطر سرسبزی، حسِ بهتری دارم.

بهزاد: محله‌ای که در آن زندگی می‌کنم؛ کوی ولیعصر.

محمدرضا: من کرج را دوست دارم اما ناراحت و گله‌مندم که آن طور که باید به آن رسیدگی نمی‌شود. همیشه افسوس می‌خورم که می‌توانستیم محلات بسیار بهتری داشته باشیم و نداریم.

هزار و یک شهر: آخرین سوال! بزرگ‌ترین مشکل کرج از نظر شما چیست؟

آرمین: به نظرم مسئولان بزرگ‌ترین مشکلِ کلِ کشور هستند و کرج هم مستنثی نیست.

بهزاد: من ولی حرفِ آرمین را تکمیل می‌کنم.  مسئولان و تعدادی از مردم متاسفانه روی کرج تعصب ندارند؛ این‌جا سکوی پرتاب مسئولان شده است.

محمدرضا: مسئولان غیر بومی مهم‌ترین مشکل کرج است که هیچ کاری برای بهبود شرایط این شهر انجام نمی‌دهند و منتظرند که سمت بالاتر در شهری دیگر بگیرند.

عکس‌ها: ثنا فلاح سخنگو