همه ما عسگر هستیم!

0
211

مرتضی رویتوند؛ طنزنویس- ما یک همسایه داریم که آدم جالبی است، او تقریبا در مورد بسیاری از موضوعاتِ جامعه نظر می‌دهد. از حق که نگذریم گاهی حرف‌های خوبی می‌زند. دیروز که می‌خواستم سر کار بروم و از بد روزگار عجله هم داشتم، مرا گیر انداخت که بیا و فیلم عسگر را ببین! با زبان بی‌زبانی گفتم که دیرم شده است اما او گوشش بدهکار نبود و اصرار داشت فیلم عسگر را ببینم، من هم که نمی‌دانستم عسگر دیگر کیست، مجبور شدم فیلم مورد نظرش را ببینم.

 فیلم گزارشی بود از عسگر نامی در یک روستا، که مارها به پای راست او علاقه دارند و او را مستمر نیش می‌زنند. فیلم جالبی بود اما من عجله داشتم و فرصت تحلیل فیلم را نداشتم. از سوی دیگر همسایه ما دست بردار نبود. او گفت: «هیچ می‌دانی همه ما یک عسگر هستیم؟!»

پای خودم را مرور کردم و پس از اینکه یادم نیامد ماری مرا نیش زده باشد به پای او نگاه کردم و از او پرسیدم «مگر پای شما را مار نیش می‌زند؟!»

خندید و گفت: «بگذار برایت توضیح دهم» این را که گفت فهمیدم یک ساعتی باید دیر به سر کار برسم. او سینه‌اش را صاف کرد و ادامه داد: «ببین آقای فلانی یک جامعه شبیه یک بدن انسان است. قبول دارید؟» با حرکت سر تاییدش کردم اما ارتباطش با عسگر را نفهمیدم.

او گفت: «در جامعه هر آدمی نقشی چون عضو بدن را دارد. بعضی سَر هستند بعضی چشم بعضی هم پا!» باز هم نفهمیدم چه می‌گوید تا آنکه بیشتر توضیح داد. او گفت: «اجناس گران می‌شود، چه کسانی فقیر می‌شوند؟ مردم! جنگ می‌شود چه کسانی آسیب می‌بینند؟ مردم! بورس ورشکست می‌شود چه کسانی بدبخت می‌شوند؟ مردم! دود دعواهای سیاسی به چشم چه کسانی می‌رود؟ مردم! تورم چه کسانی را بیچاره کرده است؟ مردم! آب و برق چه کسانی قطع می‌شود؟ مردم! آمار بی‌کاری بالا می‌رود چه کسانی محتاج نان شب می‌شوند؟ مردم!»

بیشتر از قبل گیج شده بودم که ضربه آخر را وارد کرد و فهمیدم ما چه همسایه فهیمی داریم!

همسایه ما آهی کشید و این‌گونه کلامش را پایان داد: «می‌بینی! هر چه می‌شود مردم ضربه می‌خورند. همه ما یک عسگر هستیم. هر چه می‌شود ما فقط نیش می‌خوریم!»