حملونقل پاک؛ راهکار اصلی تحقق شهر انسانمحور
امیررضا کاظمینی– رویکردهای جدید شهرسازی در جهان معطوف به توسعهی پایدار در حوزهی حمل و نقل است؛ حوزهای که مسئولان و برنامهریزان شهری با توجه به گسترش روزافزون جمعیت شهرها، ناگزیر به توجه ویژه به آن هستند.
هرچند بسیاری از تلاشها به توسعهی حملونقل معطوف است اما خروجی آن در شهرهایی که مدام در حال جا دادن جمعیت مازاد بر ظرفیت در خود هستند، چندان مطلوب به نظر نمیرسد.
در عصری که متهم ردیف اول تولید بیش از ۷۰ درصد کل مصرف انرژی و انتشار گازهای گلخانهای، شهرهای جهان هستند، ضرورت بالایی برای نوآوری در سیستمهای تولید و مصرف برای حفظ یا بهبود کیفیت زندگی عمومی وجود دارد و اینجاست که نقش اصلی حملونقل در تهدید حوزه محیط زیست نمایان میشود. چرا که از بین تمام پارامترهایی که به محیط زیست ضربههای اساسی وارد میکنند، رشد انفجاری جمعیت در شهرها و استفاده رو به رشد از خودرو، سهم عمدهای را در آلودگی به خود اختصاص داده است.
اگر به تجارب جهانی در حوزه توسعه پایدارِ معطوف به حملونقل نگاهی بیاندازیم متوجه میشویم که انسانمحور بودن شهرها یکی از مهمترین اهدافی است که طی دهه گذشته توسط برنامهریزان و طراحان شهری پیش گرفته شده است. هدف مهمی که البته در کشور ما ایران، در دوران مدرنیته به قول بهرام شیردل؛ معمار برجسته، بد فهمیده شده بود.
بهرام شیردل با اشاره به موضوع حملونقل در تهران گفته است که در این شهر وسایل نقلیه، شهروند درجه یک به شمار میروند و انسانها شهروند درجه دو.
شیردل در یادداشتی با عنوان «سنت، مدرنیته و معماری قرن ۲۱» میگوید: “آنچه در بد فهمیده شدن مدرنیته در ایران اتفاق افتاده تنها در جنبههای تکنولوژیک معماری آن نبود. در تمامی ساختارها ما با بحران ناشی از ترجمه محض روبهرو بودیم. بهطور مثال زمانی که من به تهران نگاه میکنم به این فکر میکنم که چگونه ساختار یک شهر با جمعیتی در حدود دو میلیون نفر به یک شهر ده میلیونی تبدیل شده است. با ابزارهای ترجمه فضاهای شهری مدرنیته ما فقط توانستهایم شهری را ایجاد کنیم که توسعه آن فقط بر اساس سیستم حملونقل تعریف شد، یعنی شهری با مراکز متعدد که دائما مابین مراکز در تردد هستیم. زمینه تصویری تهران مملو از پلهای ترافیکی است و تعداد بیشماری ماشین. در این ترجمان وسایل نقلیه شهروندهای درجه یک به شمار میروند و انسانها شهروند درجه دو، در صورتی که زمینه تصویری شهرهایی مثل پاریس و یا نیویورک ساختارهای شهری متفاوتی دارند که مملو از صداهایی است که هم از گذشته و هم از حال و هم از آیندهاند.”
حال این موضوع، داستان شهرهای امروزی است به خصوص کلانشهرهایی مانند کرج که به نظر میرسد راهِ بیراهه تهران را در پیش گرفته است.
در ادبیات حوزههای فلسفی و معرفتی و در حوزههای شهرسازی و معماری، “انسانمحوری” به تحولاتی مربوط میشود که بعد از دوره رنسانس به طور مشخص در کشورهای اروپایی اتفاق افتاد به این معنی که نگاه انسان به جهان آفرینش و در مقیاسی کوچکتر حوزههای زندگی روزمره شهری و بیشتر معطوف بر حوزهی اجتماعی در قالب انسانمحوری بازتعریف میشد.
این دیدگاه کم کم به طراحی و برنامهریزی شهری نیز منتقل شد؛ یعنی توجه به ویژگیهای روحی انسان در جهت ارتقای کیفیت زندگی او در شهرها.
با این توضیحات، شهر انسانمحور نیز یکی از مهمترین اهدافی است که در توسعه شتابزده زندگی کنونی مد نظر متخصصان شهری است.
شهر انسانمحور شهری است که تمام پارامترهای انسانمدارانه را در خود لحاظ کرده باشد؛ مفهومی که از شهرهای کنونی که در سیطره خودرو قرار دارد، بسیار فاصله دارد. این در حالی است که هدف اولیه پیدایش شهرها، ایجاد فضاهایی برای بهبود کیفیت زندگی انسانها بوده است.
حملونقل انسانمحور و توجه به “انسان” به عنوان شهروند درجه یک، فرهنگسازی غنی و مستمری میطلبد. مدلهای حملونقل پاک مانند دوچرخه نیاز به زیرساختهایی دارد که متاسفانه کرج از فقدان آن رنج میبرد و اگر هم مسیرهای پیاده یا پیادهراه یا حتی مسیرهای دوچرخهسواری در دستور کار مدیریت شهری وجود دارد، به نظر نگارنده باید فرهنگ استفاده از این مدلها بسیار پیشتر از این، میان مردم ترویج میشد.
توسعه پایدار حملونقل دارای سه بُعد اصلی شامل ابعاد اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی است و اگر این سه بُعد با یکدیگر هماهنگی کامل نداشته باشند، نتیجهاش برای شهر مطلوبیت ایدهآل را نخواهد داشت.
کافیست به تجارب تهران در این زمینه نگاه کنیم؛ کمپینهای دوچرخهسواری، کمپینهای سهشنبههای بدون خودرو که البته به سایر شهرها نیز تسری یافته است، آیا آن طور که انتظار میرفت از حجم سایر سفرها با مدهای حملونقلی که به محیط زیست ضرر و زیان فراوان وارد میکند، کاسته است؟
این موارد نشان میدهد حوزه حملونقل چالش اساسی شهرهای امروز است که نیاز است با رویکردی کاملا بلندمدت به کنترل و رفع معضلات ناشی از آن پرداخت چرا که اگر همچنان روند کنونی را در این حوزه ادامه دهیم، در سالهای آتی با مشکلات اساسیتری روبهرو خواهیم شد.
توجه به هر سه بُعد اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی در حوزه حملونقل پاک باید مورد توجه قرار گیرد، یعنی فرهنگسازی و در نظر گرفتن تبعات اجتماعی، صرفه اقتصادیِ این نوع مدلها و همچنین مهمتر از همه اثرات زیستمحیطیِ مهمی که بر شهر خواهد داشت.
و پرسش نهایی اینجاست که کدامیک از اقداماتی که در شهرهای کشور بهویژه کلانشهرهای چون کرج تاکنون صورت گرفته هر سه بُعد را به خوبی مد نظر قرار داده است؟ آیا اگر میان مردم برویم و از آنها نظرسنجی کنیم، موفقیت همان طرحهای جسته و گریخته از سوی آنان تایید خواهد شد؟
*مدرس دانشگاه و مدیر روابط عمومی سازمان نظام مهندسی ساختمان استان البرز