به بهانهی روز ناشنوایان
مصطفی فراغت -موزیک روی دور تند. همهمهای مبهم. آدمها روبهروی هم. صداهای در هم گرهخورده. خنده. فریاد. خشم. شادی.
مدتهاست ورودی گوشِ من به همین شکل نامنظم بوده. نه خوب گوش دادهام، نه درست تجزیه و تحلیل کردهام، نه فیلتری برای آن گذاشته ام و نه خوب …
این روزها تنها استفادهای که از گوشم میکنم، گره زدن ماسک به دور آن است تا در روزهایِ زیستِ ویروس، از آلودگیها نجات یابم. هنوز بلد نشدم که گوش برای شنیدن، فهمیدن و آگاه شدن است نه آویختن.
به نظرم حیاتیترین عضوِ صورت، گوش است، هم درد است و هم درمان. اما ای کاش کاغذی کنارش آویزان بود که کارکردش را هم بهمان میآموخت؛ از همان کودکی تا همین امروز.
کاش یکی پیدا میشد که بهمان بگوید گوش برای پیچاندن نیست. کاش میفهماندند راهِ آگاه کردن، راهِ برگرداندنِ خطاکار از خطا، درِ گوشی زدن نیست. اما اشتباه میکردند، اما اشتباه میکنیم.
گوش مهم است. فهمیدنِ آن، فهمِ زیادی میخواهد. به نظرم دلیلِ تمام جنگها و ناآرامیها، دلیل تمام اشتباهها و خطاها، ندانستنها و نفهمیدنها، قهر کردنها و نخوابیدنها و بیتعادلی ها بلد نبودنِ گوش است. بلد نبودنِ کارکردش.
ساعتها روبهروی هم مینشینیم اما حرفِ هم را نمیفهمیم. سالها کنار هم زندگی میکنیم اما یکدیگر را بلد نمیشویم. سالهاست برای آدم شدن، گوش میپیچانیم، اما آدم شدن نه به پیچاندن که به خوب گوش دادن است. کاش بهجای پیچاندن آن، دستهایمان را روی شانه هم بگذاریم، بعد کمی لبخند بزنیم و با لحنی مهربان بگوییم؛ “نگران نباش، وقتی خوب گوش کنی همه چی درست میشه.”
وقتی کتابِ خوب گوش کنی، موسیقیِ خوب به خورد خودت بدهی، به طرف مقابلت توجه کنی، آهسته آهسته راه فهمیدنِ گوش را، زندگی را، آدمها را و جهان را یاد میگیریم.
روزمان مبارک!