پیامِ شهر به تو میرسد؟
نسترن کیوانپور– اواخر سال ۹۸ بود که داشتم از تهران به کرج برمیگشتم و توی ترافیکِ شدیدِ چهارشنبههای اتوبان، از سرِ بیحوصلگی، بیهدف به دور و برم نگاه میکردم. چند صد متر جلوتر چشمم به یک تابلوی سفیدرنگ خورد و اَشکال آبیرنگی در تصویر که از آن فاصله فقط کلیتشان را میدیدم. متنی با فونتِ نستعلیق زیرش نوشته شده بود. گمان کردم شاید تبلیغِ یک برند باشد که البته با این ترکیب رنگ و فونت به نظرم خیلی ضعیف و بیمعنی میآمد.
جلوتر که رسیدم واقعا خندهام گرفت؛ با همان فونت نستعلیق شعارها و هشدارهایی در نکوهش شنا کردن در رودخانهی کرج و خطر غرق شدن روی تصویر بود! آن اشکالِ عجیب و غریبِ آبیرنگ هم گویا دست و پای آدمهایی بودند که گرفتارِ آبِ خروشان شده بودند! تنها چیزی که از این تصویر در ذهنِ افرادی که از اتوبان میگذشتند ایجاد نمیشد پیامِ “هشدار” بود!
نیازی نیست که حتما طراح یا گرافیست باشید یا دورههای خاصی گذرانده باشید که بفهمید پیامِ یک تصویر با طراحیِ آن همخوانی ندارد یا همان فرم و محتوای معروف. مگر تمامِ این تلاشها برای جلبِ توجهِ مخاطب نیست؟ و آیا مخاطبان جُز مردمِ عادی هستند که در طولِ روز در سطح شهر یا در معابر تردد میکنند و بناست این پیام، هشداری به آنها بدهد، تلنگری به آنها بزند یا صرفا وظیفهی اطلاعرسانی داشته باشد؟
تصویر خطر غرق شدن، با آن فونتِ زیبا و رنگهای ملایم، بیشتر آرامشبخش بود برایم تا هشداردهنده! آن هم اگر کسی به خودش زحمت میداد که وقتی به کنارِ تابلو میرسد روی تصویرش دقیق شود چون تصویر به هیچوجه با آن پیامِ هشدار، جلب توجه نمیکرد.
حالا حکایتِ همین تابلوهای رنگارنگِ شهر است؛ به مناسبتهای مختلف توی معابر، بدونِ اینکه توجهِ پیاده و سواره را به خود جلب کنند، مانندِ یک کودکِ گریانِ جداافتاده از مادر یک گوشه کِز کردهاند؛ یا تصاویر آنقدر شلوغ است که چشم را خسته میکند و از خیرِ خواندن میگذریم، یا آنقدر تکراریست که بارها در فضای مجازی نمونههایش را دیدهایم و برایمان تازگی ندارد.
رحیم خستو؛ رئیس کمیسیون هنر و ارتباطات شورای شهر کرج در جلسهای که اخیرا با تعدادی از طراحان برتر کرج برگزار کرد به همین موضوع پرداخت؛ تبلیغاتی در کرج که به هیچوجه قابل قبول نیست؛ به نظر میرسد هیچ اتاق فکری پشتِ اکران تصاویری که وظیفهی انتقال پیام به شهروندان را دارند، وجود ندارد.
نمیخواهم به بیان آنچه مدعوین و مسئولان در این جلسه گفتند بپردازم. صرفا میخواهم بگویم یک حرکتِ خوب در کرج در حالِ انجام است که البته نمیدانم استمرار خواهد داشت یا نه؛ آینده همهچیز را روشن خواهد کرد. اما جالب است که “تفکر” و “ایدهپردازی” به محوریتِ برخی جلسات مدیریت شهری اضافه شده. همان عنصری که نبودش به چنین خروجیِ آشفتهای در شهر انجامیده است.
در این جلسه پیمان بضاعتیپور؛ رئیس سازمان سیما، منظر و فضای سبز شهری، علیرضا رحیمی؛ رئیس سازمان اجتماعی، فرهنگی و ورزشی و امیر اشتری؛ رئیس اداره کل ارتباطات و امور بین الملل شهرداری کرج به عنوان روسای نهادهای مسئول در تبلیغات شهری حضور داشتند که به نقدهای طراحان برجستهی کرج گوش دادند.
تعداد بسیاری از تصاویر و تابلوهای اکرانشده توسط شهرداری کرج به نمایش درآمد و طراحانِ برجستهی کرج؛ سجاد فروغی، امیرعلی طالبی، امیرحسین دشتستان و امیرعلی مومنی به نقد آنها پرداختند که به کلیاتی از نظراتشان اشاره میکنم که جامعیتِ بیشتری داشت. آشفتگی، طراحیهای بدونِ هدف، رعایت نکردنِ استانداردهای اولیهی طراحی، تکرار و کُپیبرداری و عدم تطبیقِ محتوا با فرم از مهمترین مواردی بود که در نقد به تابلوهای شهری کرج مطرح شد.
اگر موشکافانهتر به نقدها بپردازیم، متوجه میشویم که بسیاری از نقدهای وارده به تبلیغات شهری در کرج به مقولهی “هویت” باز میگردد. هویتی که هرچند ما شهرسازان و معماران تأکید بسیاری بر آن داریم و در اکثر پروژههای شهری مدام بر لزومِ ایجاد یا تقویتِ آن اصرار میکنیم، راهِ پُر پیچ و خم بروکراسیِ اداری و فیلتر شدنِ طرحها بر اساسِ بودجهبندیِ شهرداریها و سلایقِ مدیرانِ مختلف، کمترین میزانِ پرداختن به آن را در خروجی نشان میدهد.
اینجا هم بحث، همان بحثِ هویت است. گرافیک و طراحی، حوزههای تخصصی است که نیازمندِ نظر متخصصان است اما از دیدِ یک کارشناس شهرسازی تمایل دارم به این جملات از فرن تانکیس؛ مدرس جامعهشناسی اشاره کنم که در کتاب فضا، شهر و نظریهی اجتماعی میگوید: “انسان اساسا مخلوقی قائل به تمایز است. مردم با ترسیم خطوط تمایز بین آثار حسی مختلف، معنا خلق و اشیا را حس میکنند. ما تعیین میکنیم کِی و کجا نگاه کنیم، کدام صدا را بشنویم و از چه چیزی صرف نظر کنیم. در شهر هر کسی در صحنهای سریعا در حالِ تغییر، با هیاهویی از محرکات مواجه است؛ حجمی از تحریکات تصادفی بر حواس که ظرفیت تشخیص را کاهش میدهد. شرط اصلیِ حیات ذهنی در شهر مدرن، شانه خالی کردن از بارگذاریِ بیش از حد است؛ پردازشِ همهی آنچه میبینید و میشنوید دشوار میشود و معنادار شدنِ شهر وقتی از همهی زوایا بر شما فشار میآورد، سخت میشود.”
این جلسه، ابتدای ورود به حرکتی بزرگ در کرج است؛ این کلانشهر اساتیدِ بنامی در حوزهی طراحی و گرافیک دارد که در همکاری با متخصصان معمار و شهرساز میتوانند نوآوری و خلاقیت را به شهر بازگردانند و چه بسا تغییراتِ گسترده در سیما و منظرِ شهری از همین تبلیغاتِ ریز و درشتِ مناسبتی آغاز شود.