شاهین شکوهی– عجله دارم. باید برسم به سوژهی مصاحبهام. مصاحبههایی که برای یک کار تحقیقی در حال گرفتنشان هستم و ناچارم در این ایام کرونایی گاهی از منزل خارج بشوم.
پیک موتوری آنلاین میگیرم تا زودتر به مقصد برسم. یعنی جز پیک گرفتن راه دیگری هم ندارم! خیابان های ایام کرونایی سوت و کور است و تاکسی سخت گیر میآید؛ در واقع گیر نمیآید. پیک که میرسد سلام و علیکی میکنیم و سوار میشوم.
قبلترها فکر میکردم مکالمههای راننده و مسافر مختص به ماشین است اما آقای موتورسوار شروع به صحبت میکند: «پسرجون ماسکتو محکمتر ببند و از این ماسکای سوپاپدار استفاده کن!»
موتور با سرعت میرود و صدای باد اجازه نمیدهد درست حرفهایش را بشنوم. میگوید خیلی ترسیده اما راه درآمد دیگری ندارد و برای همین مجبور است با موتورش کار کند و مخارج خانه را تأمین کند. اخبار روز کرونایی را برایم مرور میکند و میگوید: «شنیدی که گفتن ویروس کرونا در هوای آزاد هم فلان ساعت میمونه؟ حتما از این ماسکا بزن چون خیلی خطری داره می شه!»
چشم میگویم ولی باز به صحبتش ادامه میدهد: «دیدی تو آمریکا هم دارن دعا میکنن؟ همه اینا به خاطر اینه که آدما خدا رو ول کردن و چشمش به دست پزشکاست. نمیگم پزشکا مهم نیستنا اما اون بالاسری باید همه چیزو ردیف کنه.» توی مسیر مدام از خدا و فراموشیِ خدا توسط انسانها حرف میزند و میگوید:« مگه اینکه خودش کارا رو درست کنه.»
به مقصد رسیدهایم. پیاده میشوم و میروم به سمت محل مورد نظرم. اما ذهنم درگیر خبری شده که آقای موتور سوار مرور کرد؛ “ویروس کرونا چند ساعت در هوای آزاد می ماند.” به محل میرسم و با دوستم سلام و علیکی کرونایی میکنیم و بهت زده میگویم که شنیدهای گفتهاند ویروس چند ساعت در هوا میماند؟
پوزخندی میزند و میگوید: «تکذیب شد!»
غر میزنم که چرا رسانهها و به خصوص رسانهی ملی در انتشار اخبار دقت نمیکند و در این موقعیت و فضای هراسناک استرس و فشار روانی بیشتری به مردم وارد می کند!
اگر دروغ فضای سیاسی با یک تکذیب رفع میشود، الان دیگر جای این خبطها نیست!