سارا جعفری؛ ۱۴ ساله- صبح روز سی ام دی ماه سال نود و پنج بود که ساختمان پلاسکو با آغوش داغ آتش روبهرو شد و دود ساختمان را در بر گرفته بود. برای مهار آتش به آتشنشانان اطلاع دادند که پس از دقایقی خود را به ساختمان پلاسکو واقع در چهار راه استانبول رسانند. به دلیل اینکه آتش از طبقه دهم ساختمان شروع شده بود، آتشنشانان برای اطفای حریق به آن طبقه رفتند.
پس از مدتی آتشنشانان توانستند آتش را مهار کنند. برای آنکه از بروز حادثه جلوگیری شود، تا رفع کامل آتشسوزی به کارکنان و فروشندگان میگفتند که هر چه زودتر ساختمان را ترک کنند. با آنکه آتش در طبقه دهم مهار شد، اما به دلیل فلزی بودن سازه پلاسکو ساختمان انعطاف پیدا کرده بود و همچنین به دلیل اینکه ساختمان قدیمی بود آبی که آتشنشانان برای سرد کردن آتش استفاده کرده بودند باعث شده بود سقف طبقات نمدار شود و فرو بریزد که اینچنین هم شد.
تعدادی از آتشنشانان که در حال خارج شدن از ساختمان بودند، دیده بودند که آتش از پنجرهها زبانه میکشد. گویا آتش به طبقات پایینتر سرایت کرده بود و آتش نشانان در حال خاموش کردن آتش بودند و دود بسیاری هنگام خاموش کردن آتش از ساختمان بیرون میآمد.
ناگهان طبقات بالایی پلاسکو فرو ریخت و آوار شد. لحظه وحشتناکی که جلوی چشم ایرانیان اتفاق افتاد و چه ناله ها که از دلشان برنخاست و بسیاری از آتشنشانان فداکار ما و تعدادی از مردم هم در زیر آوار ماندند.
مهمترین بخش این حادثه دهشتناک آتشنشانانی بودند که بسیار تلاش کردند، ایثار کردند، جانفشانی کردند و برای نجات جان دیگران از جان خود گذشتند. شاید در بین آتشنشانان کسی بود که میخواست پدر شود، شاید در میان آتشنشانان کسی بود که تا چند وقت دیگر قرار بود داماد شود، شاید یکی از آنان پدر خانوادهای بود، شاید یکی از آنان بسیار جوان بود.
حال که چند سالی از این حادثه دلخراش میگذرد فکر میکنم باید داستان پلاسکو را اینچنین نوشت: “یکی بود یکی نبود. غیر از خدای مهربان هیچ کس نبود، روزی قلب تپنده چهارراه استانبول آتش گرفت و دود آن را در آغوش گرفت، فرشتگانی برای فرونشاندن این داغ بر دل نشسته به سویش رفتند و خود شدند داغی بس عظیمتر بر دل شهر و به سوی محضر مهربانی پرواز کردند. گاه میشود زیر آوار ماند و با فراغ بال پرواز کرد، گاه میشود در آتش سوخت و جان را تقدیم کرد برای تبدیل آتش به گلستان، گاه میشود از خود گذشت و در یادها ماند و اینچنین داغ بر دل شهر ماند…”
فرشتگان داستان همان آتشنشانان شجاع و فداکار اند که یادهایشان تا هر زمان در ذهن ایرانیان میماند.