صدای نشتی‌های ساختاری سال‌هاست در گوش کشور می‌پیچد

عصر داغی بود، یکی از همان روزهای تیرماه که آفتاب مثل سوهان بر پوست شهر خراش می‌کشد. در حیاط کافه‌ای در قلب کرج، زیر سایه‌ی درختان خشک‌لب، نشسته بودیم؛ جمعی از مدیران سابق و فعلی، هرکدام با سال‌هایی در کارنامه‌ی تصمیم‌گیری و مدیریت. هوا آن‌قدر سنگین بود که حتی سایه‌ی درخت‌ها هم خنکمان نمی‌کرد. عرق از شقیقه‌ها می‌چکید، درست مثل واژه‌هایی که به سختی از دهان جمع بیرون می‌آمد.
بحث از بحران آب شروع شد و خیلی زود رسید به مسئولیت‌ها و ناکامی‌ها. یکی از حاضران که نه اهل شعار است و نه اهل خودنمایی رسانه‌ای، گفت: “کاش ما توی این کشور، فقط یاد می‌گرفتیم یه جا بگیم اشتباه کردیم. همین. نه دنبال مقصر بگردیم، نه پنهون کنیم، فقط بگیم اشتباه کردیم…”
این جمله، شاید ساده‌ترین جمله‌ی آن جلسه بود، اما صدای بلندتری داشت از هر گزارشی که در این سال‌ها نوشته شد.

مدیری با سواد و جسور باشید

مصطفی فراغت– لابه لای صحبت ها وقتی باید از تفاوتِ ها می گفت و عملکرد جدید و قدیمی ها را با هم مقایسه می کرد احساس کردم نمی تواند به خوبی آنچه را در سینه دارد بر زبان بیاورد؛ اما مثل آدم هایی که یک باره تصمیم می گیرند، حرف را به اینجا کشاند؛ “مدیرای […]