وعدهها فراموش نشود
نسترن کیوانپور– سرِ ظهر بود و آفتاب پسِ سرمان. روحانیای که حیاط مسجد امیرالمومنین را در اختیارِ دفتر تسهیلگری اوقافیها برای برگزاریِ نمایشگاهِ یک روزهی توانمندیهای اقتصادیِ محله گذاشته بود، حدود دو سه ساعت درگیر بود و زحمت میکشید که سیمکشیِ برقِ حیاط را راه بیاندازد. بچهها از صبح درگیر بودند و سعی میکردند با ایجادِ کمترین مزاحمت و سر و صدا برای خانههای اطراف، غرفهها را برپا کنند؛ غرفههایی که هرچند به خاطرِ شیوعِ کرونا و شرایطِ خاصی که بر برگزاریِ رویدادهای شهری حاکم است، کمتعداد و کوچک بود اما نویدِ یک پویاییِ تازه در محله را میداد.
به قولِ بچههای دفتر، این کارها در راستای “خوب کردنِ حالِ محله” است. تعدادی از خانمهای محله که هم خوشذوق هستند هم هنرمند، در نمایشگاه حاضر شدند و دستاوردهایشان را برای فروش به نمایش گذاشتند.
کارشناسان تسهیلگریِ دفتر میگفتند که چند خانواده پیام داده بودند که کارهایشان را در حدِ عرضه نمیدانستند و خجالت کشیده بودند به نمایشگاه بیاورند اما به قولِ بچهها این نمایشگاه یک مشقِ کوچک است برای تقویتِ اعتماد به نفس، گرفتنِ بازخوردها و ایدهپردازیهای جدید، ارتباطاتِ جدید و بهرهگیری از فرصتهایی برای گسترش و توسعهی مشاغلِ خانگی.
نکتهی جالبی که در این نمایشگاه توجهم را جلب کرد، حضورِ مشتاقانهی مدیران استان البرز بود که مدتیست با دفتر تسهیلگری اوقافیها ارتباط گرفتهاند و به یاریِ محله شتافتهاند. مدیرانی که نه تنها با تکتکِ خانمهای غرفهدار به بحث و گفتوگو پرداختند و گوشِ شنوای مشکلات و چالشهایشان بودند بلکه ایدههای تازهای برای گسترش مشاغل خانگی هم ارائه کردند و وعده دادند در این مسیر، تا حدِ توانِ نهادِ تحتِ مسئولیتشان نیز کمک کنند همچنان.
محلهی اوقافیها نسبت به گذشته بیشتر دیده میشود و دلیلِ اصلیِ آن عملکردِ دفتر تسهیلگری در محله است؛ محلهای که علیرغمِ نزدیکی به گوهردشت، امکانات بسیار کمتری در اختیار دارد و اهالیِ آن نیز برخلافِ بسیاری محلات کرج، حتی به نامِ محله هم حسِ تعلق ندارند. اما این رویه در حالِ تغییر است انگار و در تلاش هستیم با کارهایی هرچند کوچک، خاطراتِ خوبِ محلات را به یادِ مردم بیاوریم و این موضوع را فرهنگسازی کنیم که بنا نیست هروقت مشکلی به چشممان خورد تمامِ همّ و غمِ خود را برای ارتقای وضعیتِ معیشتیمان آنهم تنها به منظورِ “فرار” از محلِ زندگی و رفتن به محلهای دیگر بگذاریم. باید بتوانیم منشأ تولید خاطرات خوب در محله باشیم. باید یاد بگیریم مشکلاتمان را حل کنیم، مطالبهگر باشیم و بدانیم علیرغمِ تفاوتهای زیرساختیِ جهانشهر، عظیمیه، اوقافیها، حصارک، اخترآباد، مهرشهر، میتوان با حلِ مشکلات محله “تغییر” ایجاد کرد.
نمایشگاهِ یکروزه تمام شده و پیامهای بسیاری هم از مردم و مسئولان دریافت کردم که گمان میکردند این نمایشگاه ادامه مییابد. این موضوع را به فال نیک میگیریم و از مسئولانی که از نمایشگاه بازدید کردهاند انتظار داریم به وعدههایشان عمل کنند و این امید و نشاطی را که در دلِ اهالی ایجاد کردهاند، به ثمر برسانند و دردی از دردهای خانوارهای ساکن در محلات را دوا کنند.
مطلبم را با این پیام از یکی از اهالی به پایان میرسانم که بعد از برگزاریِ همین نمایشگاه کوچک برای دفتر فرستاده:
“میخوام یک اعتراف کنم، اول برای رفتن به نمایشگاه مردد بودم ولی یک «یا علی» گفتم و جملات تأکی ی که همیشه با خود تکرار میکنم؛ “من یک کار عالی دارم، با درآمد عالی، برایخدمتی عالی” و بافتنیهامو با پسر عزیزم که همیشه کمک میکنه بهم و هفت سالشه آوردم نمایشگاه(درسته مکان کمی غریب بود و متاسفانه اهالی اوقافی متاسفانه حضور پیدا نکردند) ولی حضور گرم و صمیمی مسئولان مربوطه، خیلی خیلی قوت قلب بود و باعث افتخار شد که از بافتهای بنده استقبال شد و فروش خوبی داشتم و غرفهدارهای دیگه هم تونستن کسب درآمد کنند. خدای نازنینم چه خوب گفتی که از تو حرکت از من برکت. به امید تکرار و پررنگ تر شدن این کارهای فرهنگی، حمایت مشاغل خانگی، رونق کارهای همه. الهی آمین! باز هم سپاس، سپاس و درود فراوان از مدیر دفتر و تمام کارکنان دفتر اوقافیها.”