روایتهایی از نخبگان ایران
مرد آشفته و بیتاب بود. نمیدانست درخواستش را با رئیس بخش؛ دکتر جان فانگ، مطرح کند یا نه؟
در تمام عمر از اینکه چیزی را از کسی طلب کند، بدش میآمد، با این حال محلول را برای بیماران پیوندی در ایران بهشدت نیاز داشت؛ محلولی کمیاب و گرانقیمت…
یادش آمد برای راهاندازی بخش پیوند کبد و کلیه در بیمارستان نمازی شیراز چه مرارتها که نکشیده بود و به چه کسانی که رو نیانداخته بود. ولی آنها هموطن بودند و همکیش. الان چه؟ چرا باید پزشک آمریکایی چینیالاصلی به نام دکتر فانگ به او کمک کند؟
ناامید شده بود و میخواست برگردد اما نیرویی درونی او را به سمت دفتر دکتر فانگ میکشاند. او میرفت و حس خوب رضایت میآمد؛ آری رضایت و آرامش درونی اینگونه میآید؛ با خرج کردن آبرو و اعتبارخود برای دیگران…
تا به خود بیاید دید که در دفتر دکتر فانگ ایستاده است. دکتر مثل همیشه با لبخند از او استقبال کرد. مرد بر خود مسلط شد و پس از مقدمهای کوتاه درخواستش را با صلابت و اطمینان بیان کرد. آنگاه نگاهش را از دکتر برگرفت و به جلوی پایش نظر انداخت.
منتظر جواب دکتر فانگ بود. اما دکتر چیزی نمیگفت. لحظات به سختی میگذشت. سرانجام سکوت حاکم بر اطاق با صدای قدمهای دکتر فانگ شکست. او به سمت مخزن محلول میرفت. جلوی مخزن ایستاد و ظرفی با گنجایش ده لیتر را از آن محلول گرانبها پر کرد و به مرد داد تا با خود به ایران ببرد.
دکتر ملکحسینی درحالی که ظرف محلول را میگرفت و تبسمی بر لب داشت، با خود اندیشید: “انسانیت، ملیت نمیشناسد”.
دکتر سیدعلی ملکحسینی (بویراحمدی) متولد سال ۱۳۲۸ روستای چشمه چنار شهرستان بویراحمد، جراح و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز و از چهره های ماندگار است. وی نخستین پیوند کبد در ایران از فرد زنده به زنده را انجام داد و در دایرهالمعارف پزشکی به عنوان پدر پیوند کبد در ایران معرفی شد.
تلخیص توسط محسن شاهرضایی