فاطمه اسفندیاری– ساعت پنج صبح دهم اردیبهشت ۱۴۰۰، در ایستگاه رفاه چهار راه معلم، کوهنوردان گروه دوستداران طبیعت زیباشهر سوار مینی بوس آقای فلاح میشوند و از جاده قدیم قزوین به سمت قزوین میرویم. روبه روی باشگاه الغدیر قزوین، آقایان نظری و فرضی به جمع ما می پیوندند. حال ۱۶ نفر به سمت جاده رشت حرکت میکنیم. پس از طی ۲۰ کیلومتر در جاده، نرسیده به لوشان، قبل از بخش کوهین، وارد جاده فرعی روستای یله گنبد می شویم. تا روستا ده کیلومتر راه است و تا آبگرم، ۳۰ کیلومتر.
جادهای بسیار زیبا، در میان دشتی سرسبزدیده میشود. از ارتفاعات به زمینهای شخم زده ، نگاه می کنیم. از دور، ۷ گراز دیده می شود. گرازها با دیدن ما شروع به دویدن می کنند. روستای یله گنبد، روستایی کوچک با ساختاری قدیمی و خانههای کاهگلی است. انگشتشمار خانوار در محل زندگی میکنند. یله گنبد روستایی مهجور است.
یک چشمه در مسیر دیده میشود. چشمه شاهتپه که همنوردان برای برداشتن آب چند دقیقهای پیاده میشوند.
۲۰ کیلومتری آبگرم، بعد از روستای چوبدر مینی بوس میایستد و کوهنوردان پیاده میشوند. ساعت ۷ و ۱۰ دقیقه است که در ارتفاعات یلهگنبد راه میافتیم به سمت آبگرم . از آغاز حرکت با مینیبوس تا این نقطه دو ساعت زمان برد. زمین سبز است؛ پوشیده از گونهای سبز. گلهای بنفش کوهی، و بوتههای آویشن، گلهای سفید و زرد بومادران، چشمها را مینوازند. هوا خنک و عالی است. از روی یال راه میرویم.
رشته کوههای البرز غربی دیده میشوند. مه در میان کوهها خوابیده. از زیبایی هر چه بگویم کم گفتهام. درود بر زوج کوهنورد. درود بر خانواده کوهنوردی دوستداران زیباشهر…
ارتفاعات یله گنبد… تو این زیبایی را چگونه وصف میکنی ای همنورد…
گاه به دشتی زیبا و پوشیده از علفها و آویشنها و گزنهها میرسیم و گاه به مسیری پرسنگ و صخره. دست به سنگ از میان صخرهها عبور میکنیم.
پس از حدود ۳ ساعت کوهپیمایی، ساعت ۱۰، دامنهای سرسبز با چشماندازی زیبا را برای صرف صبحانه انتخاب کرده و توقف میکنیم. کنار بوتههای آویشن مینشینیم. بوی عطر گلها و صدای آواز پرندگان سرمستمان میکند. بعد از ۳۰ دقیقه توقف و استراحت، ساعت ۱۰ و نیم راه میافتیم.
از روی دامنه کوهها میگذریم. با شیبی ملایم به سمت درهای میرویم که چشمههای جوشان در آن، منطقه آبگرم را به وجود آوردهاند. پوشش گیاهی تبدیل به درختچههای کوتاه و انبوهی میشود. بعد از یک ساعت و نیم کوهپیمایی به دره نزدیک میشویم. به جادهای خاکی میرسیم و بعد در میان درهای، رودخانهای کوچک روان است. خانههای گلی با سقفهایی از جنس حلبی، کنار هم ایستادهاند. دور حوض جوشان آب معدنی، دیوارها چیدهاند. سقفی بلند بر آن کشیدهاند و با چندین پنجره شیشهای به نور مجال تابیدن دادهاند.
کوهنوردان در مسیری پرشیب به سمت دره میروند.
در سال ۱۳۸۰، این منطقه به عنوان یکی از آثار ملی ایران ثبت شده است. این روستا، در دهستان ایلات قاقازان غربی، بخش کوهین، شهرستان قزوین واقع شده است.
آب معدنی که برای بیماری مفصلی و پوستی بسیار مفید است، از زیر زمین در چند نقطه میجوشد و درون حوضچه را پر میکند. عمق آن حدود ۱۵۰ سانتی متر است. اگر در آب بایستید، آب تا زیر چانه بالا میآید. پاهایت سنگ ریزهها را حس میکند. گرمای آب، به حدی است که رنگ پوست به سرخی میگراید.
آب جوشان از حوضچه بیرون میریزد و وارد رودخانه باریکی میشود که به شاهرود میپیوندد.
حوضچه ی آبگرم
برادر بزرگوار آقای نظری و آقای فلاح که با مینیبوس جاده را به سمت آبگرم پایین آمدهاند، جایی دنج روبهروی محل آبگرم نشان کردهاند و با پهن کردن زیراندازها به انتظار کوهنوردان نشستهاند. ساعت ۱۱ و نیم است که به محل وارد میشویم. در ایوان اتاقکی کاهگلی مستقر میشویم.
بساط چای را میگذاریم و پس از صرف چای ابتدا خانمها و سپس آقایان به حوضچه آبگرم میروند و ساعاتی را به آب تنی و آبدرمانی میگذرانند.
حال که همه برگشتهاند، نوبت به صرف ناهار میرسد. ساعت حدود سه بعد از ظهر است. همه گرسنه هستند و با اشتها ناهار میخورند. در این میان املت درست کردن آقای غیاثوند نظرم را جلب میکند. خانم باقری “نرمه دست کته” پخته و برای همنوردان میریزد. واقعا با دست نرم میکند و نوش جان میکند.
صمیمیت در نگاه کوهنوردان موج میزند. خدا قوت زوج کوهنورد. درود به همتتان و مرحبا به غیرتتان!
بعد از صرف ناهار و چای و خوش و بش کردن، وسایلمان را جمع می کنیم. چند تن از آقایان دوباره به آبگرم میروند و از این آب معدنی درمانی بهره میبرند. محل را ترک میکنیم و به سمت مینیبوس که حدود ۳۰۰متر جلوتر پارک شده میرویم. کمی جلوتر آبشاری در میان شکاف دو صخره فرو میریزد. کوهنوردان در این مکان زیبا لحظاتی را ثبت میکنند.
آقای خوشدل و همسرشان خانم غلامی برای تجربه سفری چنین زیبا و به یادماندنی بسیار تلاش کردهاند. درود بر همنوردانم درود… درود بر زوج متعهد و با اخلاق.
به امید صعود به قله های بلند
درود بر استاد نظری که این محل زیبا را معرفی کرد و دریچهای دیگر از زیبایی های ایرانزمین، در برابر دیدگانمان گشود. گروه با راهبری استاد نظری و با استفاده از اطلاعات جامع و کامل ایشان، مسیر غیر پاکوب و بومی را پیمود و با طی مسافتی حدود ۱۲ کیلومتر به چشمه آبگرم رسید. حال این جا نقطه پایان توقف کوهنوردان است. درود بر تو ای همنورد با اخلاق. درود بر تو ای فرزند البرز…
جایی دنج درست کنار آبشار، زوج کوهنورد، ایستادگی و استقامت انسان را به رخ رشته کوههای البرز میکشند. درود بر شما. درود به همت و استقامتتان!
حال دیگر وقت رفتن است. گروه کوهنوردی دوستداران طبیعت سوار مینیبوس میشوند. ساعت ۴ و ۴۵ دقیقه بعد از ظهر است. مینیبوس در جاده خاکی به راه میافتد. از پیچ و خمهای تند جاده میگذرد. از ته دره، به سمت ارتفاعات میراند. در مسیر از روستای یله گنبد میگذریم. رمهها مشغول چرا هستند. برهها و گوسالهها در علفزارها میدوند. حال بعد از طی ده کیلومتر سربالایی و جاده خاکی به جاده آسفالت میرسیم. جاده بسیار زیباست و البته کمی پرخطر. روستای چوبدر جایی در میان کوهها، آن پایین به چشم میخورد. ساعت ۶ و ۴۵ دقیقه به قزوین میرسیم . برادر آقای نظری و آقای محمد فرضی پیاده میشوند. ساعت هفت و نیم است که به زیباشهر میرسیم.
سفری ۱۴ ساعته در کنار همنوردانی خوش اخلاق و مهربان و شاد داشتیم. خدا قوت همنوردان پرتوان.